لعنت لعنت لعنت
يكشنبه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۵، ۰۷:۳۳ ب.ظ
میپرسید چشمات چه رنگیه میگفتم بنفش نارنجی قهوهای همه رنگها را ردیف میکردم غر میزد که یک بار بگو سبز تا قربان صدقهی چشمهات بروم
دفعهی آخر پرسید چشمات چه رنگیه گفتم سبز گفت مراقب چشمهای سبزت باش
که من بعد از چهار سال یادم بیفتد بیخیال آدمها سرم را بگذارم روی کتابهای مرجوعی و گریه کنم
دفعهی آخر پرسید چشمات چه رنگیه گفتم سبز گفت مراقب چشمهای سبزت باش
که من بعد از چهار سال یادم بیفتد بیخیال آدمها سرم را بگذارم روی کتابهای مرجوعی و گریه کنم
۹۵/۰۱/۲۹