مالیخولیا نویسی

۶ مطلب در اسفند ۱۳۹۴ ثبت شده است

کو دل لیلاچه‌ای که جنون بخرد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۹۴ ، ۱۴:۲۹
بیدمجنون ام

یک چیزی از توی شکمش به دستم ضربه میزد...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۴ ، ۲۳:۲۸
بیدمجنون ام

همه قله هایی که دلم میخواست ، قبل از من فتح شده بودن.  حتی قلب او

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۴ ، ۲۳:۳۹
بیدمجنون ام

بیاید با هم حرف بزنیم بیاید بگید برا چی زنده ایم بیاید تا من دیوونه نشدم 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۴ ، ۲۳:۳۷
بیدمجنون ام

این زینب آخرش یک چیزی می شود از من گفتن.  این دختر انقدر شفاف و صاف است و بی خورده شیشه است که یک روز به خودم می آیم میبینم رفته آن بالا بالاها و من هی بین سنگ ها دست و پا زده ام.  این دختر خیلی زیبای خیلی مهربان بالاخره به یک جایی می‌رسد نه از این جاهای زمینی و میز و صندلی و پست و مقام دار ها، نه این دختر به یک جای واقعی می‌رسد از آن بالا مهربانی می‌ریزد روی سر مردم.  این دختر با این آرامش عجیب و خواستنی‌اش به هر جا که بخواهد پرواز می‌کند از من گفتن .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۹۴ ، ۱۷:۰۰
بیدمجنون ام

کمپ ترک تو کجاست؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۹۴ ، ۱۵:۵۲
بیدمجنون ام