مالیخولیا نویسی

از چوب و سنگ شده ام نه دلم می سوزد نه از دوست داشتن میتپد نه به شوق میآید و نه حتی کینه و تنفری در خود نگه می دارد 
شده ام یک مجسمه چوبی ، مجسمه چوبی مضطرب
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ شهریور ۹۴ ، ۱۷:۳۵
بیدمجنون ام

من تا آخر عمرم هر روز و هر روز دعا می کنم که اتفاقی نیفته

اما اگر خدای نکرده اتفاقی بیفته من به همه کسایی که درگیر این ماجران حق میدم که منو نبخشن

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ شهریور ۹۴ ، ۲۳:۴۵
بیدمجنون ام

امروز تولدته

به همه عیدی میدی

به من نمیخوای عیدی بدی؟

روز عیدم باید گریه کنم؟؟

اصلا برات مهم نیستم؟

مهربان تر از پدر...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ شهریور ۹۴ ، ۰۹:۰۸
بیدمجنون ام
اشک مجنون و مزار لیلا
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۴ ، ۱۴:۳۹
بیدمجنون ام

سخت ترین قسمتش اینه که باید به بقیه اثبات کنی اونی که اونا فکر میکنن نیستی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۴ ، ۰۸:۵۶
بیدمجنون ام

چرا میان امیدوار میکنن میرن؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۴ ، ۱۲:۲۶
بیدمجنون ام
انگشت اشاره دست چپم میزنه چون عصبی ام. عصبی ام چون کسی بهم اعتماد نداره. کسی بهم اعتماد نداره چون.... 
گور همتون
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۵۶
بیدمجنون ام
از دوره ی ابتدایی به بعد هیچ وقت یک رفیق تک پر نداشته ام. رفیق تک پر ابتدایی ام را از دست دادم چون آمده بودیم دو خیابان بالاتر و دو خیابان بالاتر برای پاهایمان خیلی زیاد بود. چون من وسط تلفنش گوشی را گذاشته بودم و او ناراحت بود و من رویم نمیشد بهش زنگ بزنم
بعد از آن رفیق تک پر نداشتم و رفیق تک پر کودکی ها حالا کلی دوست و رفیق دارد 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۴ ، ۰۲:۴۶
بیدمجنون ام

دیدید گفتم. تنفر بهترین راه است با تمام وجود باید از این و دنیا و ما فیها متنفر بود. 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۴ ، ۱۹:۴۰
بیدمجنون ام

چون که مرداد گور عشق گل خون رنگ دل ما بوده است... 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۵۷
بیدمجنون ام